یاد باد آن روزگاران یاد باد
یاد باد و یاد باد و یاد باد
یاد ایام کودکی و نوجوانی بخیر ، کاش زمان برمیگشت و چند بار اون دوران تکرار میشد و بعد
عمر تموم میشد
واقعا روزگار سختی شده
سهراب منو ببخشه:
من یک انسانم
حال و روزم خوش نیست
پی یک لقمه نان میگردم
و فراوان هستند
ناکسان گرد کسان
و چه همکارانی
همه دنبال زیر آبی رفتن
جواب خوبی تو بد کردن
و چه احمق هستم
که هنوزم خوبم
شاید این خوبی نیست
نام این ابلهی است
من به دنبال مکانی هستم
که درآنجا نفسی تازه کنم
شاید اینجا خراب آباد است
پی جایی هستم که صفایش خوب است
و هوایش پاک است
و همه یک رویند
....
-----------------------------------------------------
فشار کار چند هفته باعث این پرت گویی ها شده
خیلی سرم شلوغ بود و آخرش جای خسته نباشید فقط حرف شنیدم
اما این نیز بگذرد
حالا چه جوری میگذره و چی پیش میاد بماند.
-----------------------------------------------
مرسی از دوستان وبلاگی که منو فراموش نکردن
حالم از کودکی بهم میخوره...چقدرررررررررررررر خوبه که نمیشه بهش بازگشت...
سکوت....
تنها حرفیست برای نگفتن.
اجازه بدین سکوت کنیم و تامل... که حرف دل ماست اینکه به زبان شما جاریست.
می دونین گاهی فکر می کنم اگر سهراب الان هم بود هیچ وقت شاعر نمی شد....!
سلام سلام
چقدر نزدیک بود
حس این دل نامه ات به حس این روزهای من!
منی که همچنان معتقدم زمان تا به ما رسید خاکستری شد
و تا از ما نگذرد رنگی نمیشود...
پیروز باشی
سلام
تبریک عید و سال جدید و ... واستون سالی سراسر زیبایی و سرسبزی و با آرامش و سلامتی ارزو می کنم.
اما این ننوشتنتون...ای بابا.
همون عید و تبریک بگم بهتره...تبریک/
سلام خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم همیشه شاد باشی